قربانی، مقدمه شناخت

خداوند فرمود: من گنج مخفی بودم، می خواستم شناخته شوم، پس عالم را خلق کردم.
عرفه روز شناخت است و شناخت از آن هنگامی آغاز می شود که انسان پا به این دنیا می گذارد.
اول با چشم و گوش و بعد با فکر، عقل.
وقتی چشمت می بیند و گوشت می شنود، باور می کنی؛ اما وقتی فکر می کنی و می خواهی بدانی و بشناسی، فکرت می چرخد و همه جا می رود جز آنجا که می خواهی!
آنقدر این فکر پراکنده می شود که افسارش از دستت خارج می شود، آنقدر که تو می خواهی به آسمان فکر کنی اما او به زمین می اندیشد!
خودت هم می دانی که اینجا هم کار، کار «جاذبه زمین است» فکرت هم مثل خودت سنگین است و اسیر جاذبه زمین!
گاهی به زمین هم اکتفا نمی کند و هوس باتلاق می کند! آنقدر که دیگر خسته می شوی و رهایش می کنی ولی حس می کنی که تو را هم دارد به باتلاق می برد . . .
اما وقتی سبک شوی، فکرت مثل بادکنک می شود! هرچه می خواهی روی زمین بندش کنی، می پرد؛ با اندک نسیمی به پرواز در میاید و اوج می گیرد و بالا می رود و گاهی تو هم آنقدر سبک می شود که افسارت را به دستش می دهی تا تو را هم بالا بکشد!
آدمیزاد هم مثل بالن است و پر از کیسه های شن! سنگریزه ها و خرده شیشه هایی که پر از «خواسته های من» است.
و تا زمانی که این کیسه ها از بالن جدا نشود، پرواز ممکن نخواهد شد.
تا زمانی که«من» وجود انسان قربانی نشود، فکر همچنان به زمین می نگرد و خدای آسمانی ما شناخته نخواهد شد.
و امروز عید قربان است!
عیدتان مبارک


  • نظر از: سربند
    1393/07/25 @ 09:48:05 ق.ظ

    سربند [عضو] 

    سلام خواهر خوبم بهتون تبریک میگم به این زیبایتان . التماس دعا دارم . در حق ما هم دعا کنید زیبا ببینیم.ممنون

  • نظر از: مریم
    1393/07/14 @ 05:46:49 ب.ظ

    مریم [عضو] 

    سلام دوست عزیز دعوتید به وبلاگ عطر یاس به صرف داستانک منتظر حضور سبزتون هستم

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.