شیعه صادقی
سالهاست که مرا به شیعه جعفری نام نهاده اند اما از امروز می خواهم شیعه «صادقی» باشم
سالهاست که آنچه به نام مکتب جعفری معرفی می شود فرسنگها با اندیشه تو و پدران و فرزندان تو فاصله دارد
سالهاست که فقه جعفری به پوسته ای ضخیم تبدیل شده و بیم آن می رود که مغز را هم در خودش حل کرده باشد
و سالهاست که مکتب جعفری، مکتب شور است و فریاد و سخنرانی و شعار
و اوج آرمانش «حفظ شعائر اسلامی»
مولای من
آن قدر مشغول «ص» و «ط» صراط المستقیم شده ایم که اصلاً یادمان رفته از کدام طرف است
آن قدر در اندیشه قیامهای بعد و قبل رکوع غرق گشته ایم که اصلاً فرصت نداریم به قیام برای اقامه قسط و عدل فکر کنیم
و آن قدر اسیر احکام روزه داری می شویم که اصلاً یادمان می رود قدری هم به یاد گرسنگان و تشنگان باشیم
مولای من
ای کاش پیشینیان ما یاد می گرفتند که بیش از آموختن فقه از تو صداقت بیاموزند
پیش از آموختن قالب و پوسته از تو روح و محتوا یاد بگیرند
اما . . .
حرجی بر آنان نیست!
مردم قرن دوم هجری آن هم در این همه فشار و اختناق تنها می توانستند به پوسته ها بیندیشند
اما امروز چه ؟
علمای امروز نباید در جستجوی راهی باشند که نماز را حقیقتاً «تنهی عن الفحشاء و المنکر» کند
و آیا درنیافته اند که تغییر عبارات و کلمات در معاملات و قراردادها هرگز و هرگز نخواهد توانست ربا را از جامعه ریشه کن کند
و آیا ندانسته اند که محدود کردن زکات به گندم و جو و گاو و گوسفند و . . . هرگز نخواهد توانست فقر را از جامعه بزداید
و ای کاش شاگردانت از تو فقط «صداقت» را می آموختند!
ای کاش!!!
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1397/04/18 ساعت 07:33:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |