
سه گانه شیخ اشراق
✍️داستان عقل و عشق داستان غریبی است.
▪️چه بسیار عاشقانی که در جدال بین عشق و عقل، فریفته عشق شدند.
▪️و چه بسیار عاقلانی که عقل را عاشقانه و آگاهانه انتخاب کردند.
👈اما حقیقت این است که هر دو جلوه ای از رشد و حرکت اند.
🛳یکی موتور حرکت است و دیگری قطب نما
🔺عقل بدون عشق، سستی و خمودی می آورد و قادر به حرکت نیست.
🔺و عشق بدون عقل مثل دونده ای است که هرچه می دود از مقصد دورتر می شود.
🔴اما قرن ها پیش شیخ اشراق یا همان شیخ شهاب الدین سهروردی موجود دیگری را هم به این دوگانه اضافه کرد و آن «حزن» بود.
او می گفت:
«بدان که اول چیزی که حق بیافرید گوهری بود تابناک. او را «عقل» نام کرد.
و این گوهر را سه صفت بخشید:
یکی شناخت حق، یکی شناخت خود، و یکی شناخت آنکه نبود پس ببود.
از آن صفت که به شناخت حق تعلق داشت، حُسن پدید آمد، که آن را «نیکویی» خوانند.
و از آن صفت که به شناخت خود تعلق داشت، عشق پدید آمد، که آن را «مهر» خوانند.
و از آن صفت که نبود پس به بود تعلق داشت، حُزن پدید آمد،که آن را «اندوه» خوانند.
این هر سه از یک چشمهسار پدید آمدهاند و برادران یکدیگرند.»
♦️جایگاه حُزن در اندیشه سهروردی جایگاهی بنیادین، اصیل و خلاقانه است؛ او حُزن را نشانه آگاهی انسان از جدایی از اصل خویش میداند.
♦️حُزن عامل پویایی است که عشق به کمال و بازگشت به نور را پدید می آورد و روح میفهمد در این دنیا در خانهاش نیست.
♦️حزن همانند رنجی است که خداوند انسان را در آن آفرید برای اینکه بداند و بفهمد که آنجا که جای در آن دارد، جای او نیست!
🌺روحش شاد و یادش گرامی باد🌺
۱۴۰۴/۵/۸
@ensane_armani
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1404/05/08 ساعت 11:42:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |