آرزوهای ناتمام

طلب میوه شناخت است و آغاز حرکت.

وقتی شناختت از انسان یک حوضچه نُقلی باشد با چند ماهی قرمز، همه تلاش و تکاپویت در زندگی تمیز کردن این حوضچه و غذا دادن به ماهیهاست

و اوج آرزویت ماهیهای سالم و چاق و چله ای هستند که در یک حوض تمیز و آب زلال شنا می کنند

و هر روز بدون آنکه بفهمی روی یک دایره کوچک دور می زنی و چند جلبک کوچک می تواند تو را از اوج آرمانت به جای اولت برساند!

اما وقتی انسان آرمانی ات از خاک تا افلاک باشد، مسیر حرکتت نردبانی است بی انتها با پله های نامحدود

با رسیدن به هر پله هم شیرینی رسیدن را می چشی و هم شوق بالا رفتن را

و هیچ چیز نمی تواند تو را به جای اولت باز گرداند چون فرسنگها از آن فاصله داری

امید که آرزوهایتان هرگز تمام نشود!

@ensane_armani

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.