لعنت شدگان عاشورا

لعنت شدگان عاشورا

سالهاست که در زیارت عاشورا می خوانیم:

لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقَامِکُمْ وَ أَزَالَتْکُمْ عَنْ مَرَاتِبِکُمُ الَّتِی رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فِیهَا

خدا لعنت کند مردمى را که شما را از مقام مخصوصتان کنار زدند و شما را از آن مرتبه هائى که خداوند به شما داده بود، دور کردند

و گاهی یادمان می رود که خودمان مصداق این جمله می شویم:

آنگاه که قله کمال ما آنقدر پایین می آید که تنها باید برای لب تشنه و سر بریده و طفل یتیمش گریه کنیم

وقتی عاشورا فقط داستان لب تشنه باشد فرقی نمی کند که لب تشنه امام حسین باشد یا یک عرب بیابانگرد

وقتی کربلا فقط ماجرای سر بریده باشد فرقی نمی کند که حجت خدا باشد یا جانباختگان عراق و سوریه

وقتی همه اشکها و ناله ها فقط به خاطر یتیم شدن دختر سه ساله باشد، فرقی نمی کند که فرزند امام حسین باشد یا کودکی بی نام و نشان در اروپا یا آمریکا!

وقتی حسین(ع) امام نباشد، نه بیعت نکردنش با یزید مسأله ساز می شود و نه لب تشنه و سر بریده اش حماسه ساز

و اینجاست که بدون شناخت امام، اشکها به قیمت گریه کردن بر یک کودک یتیم تشنه و گرسنه آفریقایی است؛ نه بیشتر

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.