علت سقوط مسلمانان
♦️اکتفا به عمل به ظواهر دین و غفلت از روح آن و تفرقه بین احکام فقهى و معارف اخلاقى، ابطال مصالح شریعت است.
♦️صرف عمل به احکام فقهى و جمود به خرج دادن بر ظواهر دین کافى نیست، براى اینکه احکام فقهى دین مانند اسکلت ساختمان است، اسکلتى که به هیچ وجه زندگى در آن قابل تحمل نیست و احکام اخلاقى به منزله سفید کارى و سیم کشى و دکوربندى آن ساختمان است.
♦️احکام فقهى راجع به عبادت و دعا و ذکر، اسکلتى است که مجرد آن انسان را به فرض دین که همان سعادت بشریت است نمى رساند، ولى وقتى این جسد توأم با روح و معناى عبادت شد که همان ورزیدگى و تزلزل ناپذیرى روح است، آن وقت قوانینى خواهد شد که بشریت بى نیاز از آن نخواهد بود و هیچ قانونى جایگزین آن نمى شود.
♦️پس اکتفا نمودن بر عمل به ظواهر دین و رعایت نکردن روح آن، باطل کردن مصالح تشریع و از بین بردن غرض دین است، چون اسلام همانطور که مکرر گفته ایم دین عمل است، نه دین حرف و شریعت، کوشش است نه فرض.
♦️مسلمانان به این درجه از انحطاط و سقوط اخلاقى و فرهنگى نرسیدند مگر به خاطر همین که به انجام تشریفات ظاهرى اکتفا نموده و از روح دین و باطن امر آن بى خبر ماندند.
ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۲ ، صفحه ۳۵۳
@ensane_armani
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1401/09/01 ساعت 01:24:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |