آزادی انقلاب

آب وقتی یخ می زند، جرأت ندارد از قالب تعریف شده اش خارج شود.

یخ که آب می شود جاری و روان است اما باز نمی تواند شکلی غیر از ظرف و محیط خود انتخاب کند.

ولی بخار حتی به زندگی زمینی هم نیاز ندارد آنقدر آزاد است که از زمین به آسمان سفر می کند و بالا می رود.

انقلاب آمد تا انسان ها را بخار کند!

قلبهایی بسازد که ظرف قوم و قبیله و ملیت را رها سازد و به عشق همه انسانها بتپد

اندیشه هایی که هیچ قالب تعریف شده ای مانع پروازش نشود.

آرمانهایی که همه بندهای زمینی را پاره کند و تماشاگر آسمان باشد.

اما هنوز زمستانهایی هستند که:

آرمان خون شهیدانش را در لباس و پوشش جوانان محدود می کنند

دینش را به چهاردیواری مساجد و لای کتابها می فرستند

و در نهایت سفره کوچکی می چیننند که تنها گروه اندکی از ملت ایران را سیراب کند.

و اینها چه بدانند و چه ندانند،

و چه بخواهند و چه نخواهند،

زمستانند!

زمستانی که بخار انقلاب را در حوضچه ای کوچک سرد می کند تا حرارتش به کاخهای سبز و سفید نرسد.

سرمایی که اقیانوس انقلاب را در قالب دیروز منجمد می سازد تا آب زلالش نتواند تشنگان امروز و فردا را سیراب کند

اما مبشران بهار، تنها به شکوفایی و جوانه زدن انقلاب می اندیشند

جوانه زدن همه انسانها در همه جای عالم در همه زمانها

جوانه هایی که در نهایت به درخت تنومند ظهور می انجامد

و هدف معمار انقلاب هم همین بود.

22 بهمن مبارک

 

 @ensane_armani

 

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.