تناقض عید قربان
عید قربان یکی از تناقضهای عالم است!
زمانی که قرار است «من» را قربانی کنم تا «من» به کمال برسم و خدا از «من» راضی باشد!
و مانده ام که اگر این «من» همان «من» باشد پس از قربانی جانی برایش نمی ماند که کمال و رضایتی طلب کند!
اما . . .
دعای عرفه قدری داستان این تناقض را برایت حل می کند آنجا که می گوید:
«و بِجَنابِکَ أنتَسِبُ فَلا تُبعِدنِی»
«من خودم را به تو منتسب می کنم پس مرا از خودت دور مکن»
«من» اولی «صِفر»ی است که سالهاست در کنار «یک» وجود او قیمت گرفته
و گاهی افزایش تعداد صفرها غافلش می کند
عرفه که می آید دوباره خود را به «یک» می چسباند و دیگر نیازی به قربانی کردن «صفر» ندارد
بهترین رفتار با «صفر» همان است که باورش کنی که «صفر» است
و هرچه دارد از انتساب به آن یکتای بی همتاست
و بَعد . . .
دیگر بُعدی در کار نیست!
«نحن أقرَبُ إلیهِ مِن حَبلِ الوَرید»
@ensane_armani
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مهشید ديانت خواه در 1396/06/10 ساعت 01:07:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |